روز پدر مبارک
پسر قشنگم دیروز روز پدر بود و من و تو با هم رفتیم خونه بابا حاجی و دایی امیر اینها هم اونجا بودند. وقتی باباجیرو دیدی پریدی و یک بوس خیلی خیلی محکم از لپش کردی و بهش تبریک گفتی «باباجی روزت مبارک» باباجی هم خیلی خوشحال شد. کادوی باباجی رو هم بهش دادی. البته من مقداری پول نقد توی پاکت گذاشته بودم که بهش بدیم چون باباجی همیشه میگه من همه چیز دارم و هرچی براش میخری میگه اینو که داشتم. برای همین من هم عادت دارم نقدی کار میکنم. خلاصه با یسنا دختر داییات هم کلی بازی کردی و ناهار هم خونه باباحاجی بودیم. بعد از ظهر هم بابا رضا اومد دنبالمون و رفتیم خونه خودمون و به باباییات هم تبریک گفتی ...
نویسنده :
مامان منصوره
11:46